رمان زیبای تو با منی قسمت پنجم
در كمد لباسامو باز كردم ...
در كمد لباسامو باز كردم ...
داشتم فیزیک را حل می کردم که صدای مادرم بلند شد لعیا بیا کار داریم...
دستشو تکون داد و گفت...
به ادرس توي دستم نگاه کردم اسم کوچه که درست بود اما پلاک 22نبود دوبار از سر کوچه تا ته کوچه ورفتم و اومدم حتي...